به نام هستی بخش احساسا
سلام بانو
مطلع الفجر بیست و سوم رمضان مبارک :)
دیگر طاقت نیاوردم ننویسم.
ننویسم از عمق دوست داشتن تو. البته که تو را عمیقا و بسیار بسیار زیاد دوست دارم. اما منظورم اینجا خودت بود و اینکه دوستانت را چه عمیق دوست داری.
آنچنان دوستشان داری که بیشتر از خودشان غصه می خوری. حتی حرصت را نیز در می آورند و تو مانند معلمی صبور، راه رسم زندگی در دنیای کثیف را آموزششان می دهی.
بانو جان! اینجا به واقع بر من ثابت شد خداوند رسولانی چون تو را دارد و می فرستد، تا مانند فرشتگان، از مظلوم ترین بندگانش محافظت کنید. یقین دارم این عمق علاقه تو به برخی دوستانت بی حکمتی از طرف خداوند نبوده و اوست که این ارتباط شدید قلبی بین تو با ایشان را برقرار کرده.
اغراق نباشد، چیزی شبیه به عمق علاقه پیامبر به مردمش و هدایتشان. تا جایی که خداوند آیه نازل کرد با این مضمون که خودت را داری از بین می بری.
اما خدا راشکر که دوستان تو اینقدر درک دارند که تو را نیازارند.
این قدر درک دارند که با چشم گفتنشان، خیال لطیف تو را دست کم، کمی راحت کنند.
بسیار برایم جالب بود. دیگر به عمق حرف هایت در مورد بی آلایشی برخی شان، پی بردم. دقیقا همان گونه که به تصویرشان کشیدی
واااای که چقدر خوشحالم از این که خداوند مرا با بانوی بسیاااااااااااااااااااار مهربانی چون تو آشنا کرد. کاش که لیاقت این آشنایی را داشته باشم و با نظر مثبت تو، پایدار و حتی ابدی اش کنم.
پ.ن: خداوندا! به شرافتم قسم که اگر پذیرفت و پذیرفتی که این وصال رخ دهد، و به یقین که از ماده و مال دنیا بی نیازمان می کنی، مرا در دوست داشتن محبوب، جزء بی همتایان! خواهی یافت. البته که هم اکنون نیز به صدق و کذب این گفتار، از خودم واقف تری.
به امید تو ای پروردگار محبت های اصیل
بانو جان صبح زیبای چهارشنبه ات به خیر.
خوشابه حالت که تا ساعاتی دیگر، زیباترین ترانه های گنجشگکان سحرگاهی ، گوش هایت را نوازش می دهند:)
خداوند نگاه دار تو:)
درباره این سایت